بمونه از یه تصمیم بزرگ و سخت

امشب هم یه شب سخته یا شایدم شروع شبایی راحت

نمیدونم

فقط میدونم امشب رو مطمینم به سختی میتونم بگذرونم

یه تصمیم بزرگ در برابر چیزی که خیلی دوسش دارم

اما هستن چیزایی که خیلی بیشتر از این دوسشون دارم

برای همین هم ناراحتم هم حس میکنم نباید باشم

اما بازم اومدم پیش خودت تا حرف دلمو بنویسم

و بمونه به یادگار از روزای سخت

یه شبایی تا صب با مهرداد بیدار میموندیم و تلاش میکردیم

یکیمون سرکار و یکیمون تو خونه

برای همچنین روزی

اما امشب حس میکنم تمام تلاش هامون حیف شد

تمام استرس هایی که کشیدیم

تمام زخم زبون هایی  که شنیدیم

حس میکنم روزایی که قلبمون رو در برابر این مشکلات

به زور نکه داشتیم تا ترک نخوره

امشب ترک خورد

ولی بازم تو این قصه ما بردیم

مخصوصا من 

چون هم خدارو دارم هم مهرداد

همین برای اینکه از فردا خوشحال باشم کافیه

میدونی یه جاهایی میدونی هیچ کس نیست کمکت کنه

هیچ کس نخواست

هیچ کس نبود

و تمام کمک هایی که خودت هم به خودت کردی یه جا ریخت 

اما مطمینم فردا صب پر قدرت تر از همیشه بیدار میشیم

و راه جدیدی که قراره قشنگتر باشه رو بریم♥️