از ششم بهمن ماه سال پیش منتظر همچین روزهایی بودم .
امسال اشتیاقم بیش از سالهای پیش بود.
دقیقا یک روز بعد از تمام شدنش منتظر آمدنش بودم.
مهرماه که مدرسه ها شروع شد هر روزی رو که به پایان میرسوندم یک خط می زدموروی عدد بیست و شش آبان یه گردی کشیده بودم
روز شماری هایی زود گذر.
عصر دیروز هوا،هوای محرم وصفر بود.
هوا،هوای نوحههایبوشهری بود
هرچه به شب نزدیک تر میشدیم هوای بیشتری از بوی محرم به مشامم می رسید
و اما ساعت نه شب بودکه با بر تن کردن لباس هایی مشکی و چادری مشکی روانه مسجد شدم
بعد از ده ماه تونستم اون حسی روکه محرم داشت رو تجربه کنم
و ار ته قلب و با صدایی آزاد از هر گونه بغض بگویم :
یا ابا عبدلله الحسین