دوشنبه 24/7/1391قرار شد که ماساعت 2حرکت کنیم .
امروز هم مثل بقیه روزها بود ،حتی حس و حالش هم مثل همیشه بود .
از بوشهر که حرکت کردیم مثل همیشه به کارای همیشگی خودمون ادامه می دادیم.
اما شب ،حس و حالی که اینجا داشت نمی دونم کجا می تونه داشته باشه .
بااینکه این حس وقبلا هم تجربه کرده بودم اما بازم همون حال و هوایی که واسه اولین بار میای بهم دست داده بود.
صبح روز بعد ساعت چهار از خواب بلند شدیم و صبحونه خوردیم و زود حرکت کردیم به سمت هویزه.
اینجا پر بود از خاطرات کسانی که رفتند برای اینکه ما بمونیم ،اینجاجای بخصوصی بود
یه تیکه فیلم از مادر شهیدی گذاشتن که بیست و سه سال به انتظار فرزندش نشسته بود اما هنوزم مجبور بود چشم به راه باشه.
اونجایی بود که دخترشهیدی بخاطر باباش که بخاطر چندتا مثل ما رفته بود از هوش رفت آمبولانس های شلمچه اونو بردن و همه در یک آن یاد پدرش افتادن یاد مردی که مرد بودنش رو به دخترش ثابت کرده بود.
شب رفتیم یه جایی که،یه شخصی از دوستاش جامونده بود از هم سن و سالاش از هم کلاسیاش .
دلتنگ بود برای اون زمانی که خودشم با اونا بود اما الان اون تک و تنها مونده بود ،با این همه خاطرات و دلتنگی ها
یاد معلمی که با تمام دانش آموزان رفته بود عملیات کربلای پنج یه نفرو می خواستن برای رفتن به جاده برای یافتن مین،معلم میاد قرعه کشی می کنه و دست یکی از بچه ها میده و اسم خود معلم در میاد زمانی که معلم میره دیگه برگشتی در کار نبوده اونجا بوده که بچه ها میدونن تمام اسمها به نام خود معلم بوده و اسمی از بچه ها نوشته نشده بوده.
اینجادلی گرفته ،حس و حالی که توی این روزا داشتم نمی تونم جای دیگه ای داشته باشم
نمیدونم فقط از احساسم گفتم .همین رو بس
سلام فاطی عزیزم
خوشحالم که باز آپ کردید 
یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …
آنقدر تمـــــــــیز میخندم
که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
و من در جیب هـــایــــم
دست های خالـــی ام را فریب دهـــم
که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد …
سلام آجی
من هستما هم کم و بیش
ممنون از این متن خوشگلی که نوشتی
بسیار خوب
فاطمه نازنین
ارزش بارها خواندن دارد.
سلام عمو جان
ممنونم
لطف دارید
عموجان شرمنده که به وبتون سر نمیزنم هرکاری میکنم وبتون باز نمیشه
اینه دلیل نیومدنم
سلامی به اندازه ی خون های ریخته شده شهیدان
البته مت تنها گرفتی هنوز پت نگرفتی
حال کردی یا نه؟؟


حالت چطوره؟؟؟
خوش به حالت رفتی اونجا و یه چند تا چی سی خوت گرفتی اخه شنیدم اونجا همه چی ارزونن
راستی شنیدم اونجا که رفتی عروسک پت و مت گرفتی اندازه خوت
سیکو چقد اطلاعاتم دقیقن
خو دیگه بیشتر نمیگم که چقد اونجا آزار چیپس و پفک خوردی
با ای سرت
فقط و فقط کنجیر
سلام جون
خوبم خوبی؟؟؟
همه ای اطلاعات از حوم گرفتی خو
عجب
نوش جونم
سی سر خوت کردی
salam azizam
3sal pish be in safar raftam va mitunam dark konam heso haleto khanumi
ziba neveshti
moafagh bashid
سلام آجی جونم
آره واقعا باید درک کرد
ممنون عسیسم
همچنین
سلام خوش بحالت....ولی میومدی ملاقاتی خوم آخه هم شعید بودم هم جانباز و هم اسیر....ولی بدور از شوخی واقعا میفهمیم که چه جوانانی رو از دست دادیم و حسرتش میخوریم
سلام
ممنون
آخی نفهمیده بودم
ایشالاه الان که خوبی دیگه؟؟؟
واقعا همین طوره وحسرت داره
برایم دعا کن!
اجابتش مهم نیست
نیاز من آرامشی است که
بدانم تو به یاد منی
سلام آجی
زیبا بودممنون
────(♥)(♥)(♥)────(♥)(♥)(♥) _
──(♥)██████(♥)(♥)██████(♥)
─(♥)████████(♥)████████(♥)
─(♥)██████████████████(♥)
──(♥)████████████████(♥)
────(♥)████████████(♥) __
──────(♥)████████(♥)
────────(♥)████(♥) __
─────────(♥)██(♥)
───────────(♥) __
آپمممممممممممممممممم...زودی بیا و نظر بده...بدو...
سلام
اومدم اماچیزی نبود که؟؟
احساست رو درک میکنم عزیزم
قبل برات تعریف کردم دیگه؟؟؟
پس الان دیگه چیزی نمیگم
سلام عزیز دلم
بگذر از فرزند و جان و مال خویش / تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند
سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست / تا چو اسماعیل، قربانت کنند . . .
عید قربان مبارک
سلام عزیزم
ممنون آجی
عید شما هم مبارک
مرسی آبجی . منم رفتم خیلی حال و هوای خوبی بود
قربونت عزیزم
پس شما هم بودید
آره حال و هواش خوب بود
سلام عزیزم
مرسی از لطف و مهربونیت گلم
منم دلم تنگ میشه
آره گلم از خودم بود اون نوشته ها فقط یادم نبود زیر پست آخرم بنویسم دریا...
مرسی عزیزم از حضورتون
سلام عزیزم
خواهش میکنم آجی
مثل خودمی
جدا؟؟
چه عالی
وظیفه ست آجی
سلام عزیزمن!
خوش به سعادتت که با شهدا و یاد شهدا و بازماندگان شهدا حشر و نشر داری!
دست خدا پشت و پناه خودت دلت و ایمانت!
یاعلی!
سلام آجی
ممنون عزیزم
ممنون اجی همچنین
علی یارت!
────(♥)(♥)(♥)────(♥)(♥)(♥) _


──(♥)██████(♥)(♥)██████(♥)
─(♥)████████(♥)████████(♥)
─(♥)██████████████████(♥)
──(♥)████████████████(♥)
────(♥)████████████(♥) __
──────(♥)████████(♥)
────────(♥)████(♥) __
─────────(♥)██(♥)
───────────(♥) __
هی روزگااااااااااااااااااااااااااار...
هی ی ی
سلام عزیز دلم

نوشت "قم حا " ...
همه به او خندیــــــــــــــــدند!!
گریــــــــــــــــــــــست ...
گفت به "غم ها " یم نخندید...
که هر جور نوشته شود درد دارد!!
از ته به سر بخوان
تا مــــــــنِ آن روزها را بشناسی...!!
سلام افسانه جونم
ممنون از این متن زیبات
درد هر جور بخونی بازم درده
سلام بر فاطی عزیز
واقعا زیبا توصیف کردی . خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم گویی که انگار خودم هم همون لحظه اونجا بودم و شاهد همه ماجرا ها بودم .
ای کاش که قدر دان خون شهیدانمون باشیم .
سلام بر آقا مجی گل
ممنونم
جاتون واقعا سبز بود
ای کاش...
[بوسه][بوسه][بوسه][بوسه]
وبلاگــ دوستدارانــ جاستینــ بیبــر افتتاحــ شـد شمــا رو به اینــ وبلاگــ دعوتــ میکنمــ
[بوسه][بوسه][بوسه][بوسه]
چشم الان میام
عید غدیر خم بر شما مبارک
سلام آجی
عید شما هم مبارک باشه
آپمممممممممم
اومدمممممممممم
قربون آجی گلم که دلش واسم تنگ میشه
سلام آجی
ممنون که هستی
سلام عزیز دلم
حقیقت ندارد ...
زمانی که انسان پیر میشود ،
از رویاهایش دست میکشد ...
بلکه انسان زمانی که ،
از رویاهایش دست میکشد ، پیر میشود
سلام آجی گلم
ممنون از حضور همیشگیت
زیبا بود
تا روزی کــه بــود،
دســت هــایــش بــوی گــل ســرخ مــی داد!
از روزی کــه رفــت
گــل هــای ســرخ
بــوی دســت هــای او را مــی دهنــ
سلام آجی من
خیلی زیبا بود
ممنونم
سلام اجی فاطی حالت خوبه؟ از اینکه بهم سر میزنی خوشحالم وبلاگ قشنگی داری
سلام آجی جونم
ممنون تو خوبی؟؟؟
وظیفه ست آجی
ولی آجی یادت رفته آدرس خونت رو بزاری بیا و برام بزارش
ممنون عزیزم لطف داری
فاطمه جون چقدر زود بزرگ شدی!
چندین سالی هست ندیدمت ... این نوشته و احساس زیبات من رو عاشقت کرد و فقط به این فکر میکنم چقدر زمان زود گذشت!!!
زود اره قبول دارم
فک کنم سه یا چهر سالی بشه
اره اونقدر داره زود میگذره که از لحظات غافل میشی