دیشب بعد از سه ماه و اندی دوستم رو دیدم .حسابی دلم براش تنگ شده بود چند روزی میشد که اومده بود اما بدلیل گرفتاری های کوچیکی که هم من وهم اون داشتیم نتونستیم همدیگه رو ببینیم .
طرفای ساعت22:43 بود که تصمیم گرفتم برم خونشون وقتی که رسیدم طبق معمول در حیاط شون باز بود در زدم و صدای مادرش بود که گفـت:فاطی بیا تو
رفتم ویه سلامی دادم و سریع رفتم توی خونه هیچ کس توی خونه نبود یکم تو آینه خودم رو درست کردم و روی مبلی که در خونه گذاشته بود نشستم یه دفعه در باز شد بعد از سه ماه چهره ی دوستم رو دیدم وای خیلی حس خوبی بود حسابی خوشحال بودم .
اولین جمله ای که همیشه می پرسید و من اصلا خوشم نمی اومد این بود که می گفت:چه خت وخبر؟(چه خبر)
اصلا این جمله رو دوست نداشتم .گفتم:سلامتی تو چطوری خوبی؟
خودتون که می دونید اولین چیزایی که دخترا می گن اینه که لاغرشدی؟سفید شدی؟تو همین مایه ها.
و دوستم هی سوال میکرد منم طبق معمول ساکت و آروم(راست میگما)به سوالاتش جواب می دادم.
فینال بود برای همین مارفتیم یه اتاق دیگه که راحت تر بتونیم صحبت کنیم اما من حیاط شون رو دوست داشتم آخه این روزا گلهای حیاط شون حسابی خوشگل شده بودن.
دوستم هی میگفت خوشگلن؟
منم هی بهش میگفتم او پیچک نکن .
بااینکه بعضی موقع حرفای طرف مقابل همون حرفای خودمه که نمیزنم .
بهم میگفت دلم برات تنگیده بود،خسته شده بودم اونجا،ولی من چیزی نمی گفتم بااینکه شاید بیشتر از اون دلم براش تنگیده بود اما از به زبون آوردن خوشم نمی اومد دیگه این شد که ما برگشتیم خونه و نشستیم پشت تلوزون و خوشحالی کردن اسپانیایی هارو تماشا میکردیم(با اینکه من اصلا خوشحال نبودم)که بابام تلوزیون رو خاموش کرد و گفت:بسه دیگه بگیرین بخوابین.
سلام

عزیزم
چقد قشنگ نوشتین...
آفرین
عالی بود....
آره دیشب خیلی از مراسم شادی اسپانیا توی استادیوم خوشم اومد...مخصوصا وقتی اون کوچولو موچولو ها بعد بازی اومده بودن توی زمین و بازی میکردن.....
براتون آرزوی موفقیت دارم
سلام آجی

ممنون
مرسی عسیسم
آره منم همینطور
همچنین آجی
مرسی عزیزمممم
ایشالا هزار سال زنده باشن
قربونت عسیسم
همچنین
سلاموصدسلام به روی ماهت

واقعا زیبا بود
میگم توهم دست به قلم خوبی داریاولی عجیب نیست ابجی خودمی/ضمنااوپیچک هم نی
سلام آجی
مرسی عسیسم
ممنون چه بکنیم دیگه
تو کلا اوپیچکی آجی
سلام فاطمه جون
خداروشکز دیدیش
ایول بابات
سلام
آره خدا رو شکر
مرسی
dOrOst GofTAN dG
آره
ای جان تبریک می گم دیدن دوباره دوستتون رو
اسپانیا رو دوست نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اتفاقا منم با همون اسپانیاییا آپم اگه دوسشون نداری می تونی نیای الانا بعدا ولی بیا
اجباری نیست
ممنون
مرسی آجی
نه دوستشون ندارم
باشه الان میام
سلام
چطوری؟؟؟؟
خوبه فاطی همینطور ادامه بده ایشالا موفق میشی
بدرود
سلام مهری
خوبم عسیسم
مرسی
بای بای
من که هیچ کدوم از بازیها رو نگاه نکردم
آفرین به تو. کار خوبی کردی
سلام خیلی خوب مینویسی ولی در عوض من وقتی میخام انشا بنویسم سه ساعت طول میکشه تازه ده خط بیشتر نشده چیکار کنیم دیگه ولی واسه امتحان انشا ترمم ۱۶ خط نوشتم خودم هم تعجب کردم راستی وبت خیلی خوبه ممنون که به من سر زدی باز هم به وب من بیا



سلام فاطی جون
مرسی عسیسم
منم هیچ وقت حوصله انشاء رو نداشتم و میدادم بچه ها بنویسن اما خودمم بغضی موقع که مینوشتم سه صفحه ای میشد و معلم میگفت کافیه
چشم عزیزم
سلام فاطی جون
خیلی خوشحالم دوستاتو دیدی
من هنوز نتونستم دوست صمیمیم رو ببینم
مثل اینکه خونشون عوض شده و هیچ شماره ای ازش ندارم
اشکال نداره
هروقت دلت گرفت بیا پیش آبجیت
دوست دارم
بای
سلام آجی جون
مرسی عسیسم
ایشالاه که بتونی ببینیش.
ممون
منم همینطور
بای بای
سلام ممنون که سر زدی اگه با تبادل موافقی منو با اسم (وب با حال دخترای ایرونی)بلینک و بعد بگو با چی بلینکمت
سلام عسیسم
لینکیدمت
بااسم وبم
قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که "سرباز کم است
میلاد حضرت مهدی موعود (عج) را به شما و خانواده محترمتون تبریک عرض میکنم .
ممنون
این میلاد بزرگ رو من هم به شما و خانواده گرامی تبریک میگم
آقا جان ! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره و پاره پاره پنهان بماند ، حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد ...
ولادت آخرین ذخیره ی الهی، بهار دلها، یوسف زهرا، تبریک و تهنیت
سلام منم این میلاد بزرگ رو به شما تبریک میگم
ok..khosh halam k doosteto didi...
مرسی عسیسم
سلام
ممنون که به وبلاگم اومدید
خوب مینویسید
ادامه بده
موفق باشی
باتبادل لینک موافقی؟
سلام
قربونت
ممنون
همچنین
باشه عسیسم فقط باچه اسمی؟
سلااااام
چه قشنگ همه چیز رو توصیف کردی
مرسی
سلام
قربونت
مرسی از حضور همیشگیت گلم که خیلی خوشحالم میکنه
من هم اومدم پستی نبود اما کامنت گذاشتم...
مراقب خودتون باشید گلم
سلام آجی
فدات
خوش اومدی عسیسم
همچنین
توی دوران کارانی بچه بوشهریا به من میگفتن او پیچک نکن من هر چی بهشون میگفتم یعنی چی نمیگفتن اولش میگفتم او که یعنی اب ولیبقیش رو نمیدونم
. اونا هم کلی میخندیدن تا 3 ماه منو میپیچوندن تا بهم گفتن اخرشم درست حسابی نفهمیدم چی بود راستش الانم یادم رفته یعنی چی؟
وقتی کسی حرف میزنه یکم توی حرفاش آب و روغن اضافی بهش میده یعنی یه کم زیادش میکنه بهش میگن اوپیچک یا میگن ای همه او تو حرفات نکن.
اوپیچک
آره
راستی لوگومو تو وبت بذار
چشم